امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Time-tested

ˈtaɪmˈtestəd ˈtaɪmˈtestɪd
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

adjective
(طی مرور زمان) امتحان شده، کارکشته، باسابقه، مطمئن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد time-tested

  1. adjective Tested and proved to be reliable
    Synonyms:
    tested tried tried-and-true

ارجاع به لغت time-tested

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «time-tested» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/time-tested

لغات نزدیک time-tested

پیشنهاد بهبود معانی