با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Tithe

taɪð taɪð
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun verb - transitive verb - intransitive
ده یک، عشر، عشریه، ده یک گرفتن از
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد tithe

  1. noun A pecuniary levy
    Synonyms: ratable tax, assessment, levy, ten-percent contribution

ارجاع به لغت tithe

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «tithe» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/tithe

لغات نزدیک tithe

پیشنهاد بهبود معانی