با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Titer

آخرین به‌روزرسانی:

توضیحات

همچنین می‌توان از titre به‌ جای titer استفاده کرد.

معنی‌ها

noun
چگالی محلول (که از طریق تیتراسیون معین می‌شود)
noun
کمینهی وزن یا مقدار ماده‌ی لازم برای رسیدن به نتیجه‌ی بخصوص (در تیتراسیون)
noun
زمان لازم برای سفت شدن اسید چربیدار (پس از هیدرولیز)
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد titer

  1. noun The concentration of a solution as determined by titration
    Synonyms: titre

ارجاع به لغت titer

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «titer» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/titer

لغات نزدیک titer

پیشنهاد بهبود معانی