با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Titter

ˈtɪt̬ər ˈtɪtə
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

noun verb - transitive verb - intransitive
خنده تو دزدیده، پوزخند زدن، ترتر خندیدن
- As soon as the teacher turned his back, the girls tittered.
- تا معلم پشتش را به آن‌ها کرد دخترها هرهر خنده را سر دادند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد titter

  1. noun A stifled laugh
    Synonyms: giggle, snicker, snigger
  2. verb To laugh in a stifled way
    Synonyms: giggle, snicker, snigger, twitter

ارجاع به لغت titter

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «titter» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/titter

لغات نزدیک titter

پیشنهاد بهبود معانی