امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Tittle

ˈtɪtl̩ ˈtɪtl̩
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    tittles

معنی

noun
ذره، خرده، نقطه، همزه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد tittle

  1. noun A tiny amount
    Synonyms:
    iota bit jot shred speck particle whit smidgen crumb dab dash dot dram drop fragment grain minim mite modicum molecule ort ounce scintilla scrap scruple trifle spot smidgeon smidgin smidge

ارجاع به لغت tittle

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «tittle» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/tittle

لغات نزدیک tittle

پیشنهاد بهبود معانی