با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Touristy

ˈtʊrɪsti ˈtʊərəsti
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

adjective
سفر ویژه‌ی جهانگردان، درخور گردشگران، گردشگر پسند، توریستی
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد touristy

  1. adjective Visited by throngs of tourists
    Synonyms: touristed

ارجاع به لغت touristy

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «touristy» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/touristy

لغات نزدیک touristy

پیشنهاد بهبود معانی