امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Tournament

ˈtɜːr- / / ˈtʊr- ˈtʊənəmənt / / ˈtɔː-
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    tournaments

معنی و نمونه‌جمله

noun countable B1
مسابقات قهرمانی، تشکیل مسابقات، مسابقه، مسابقات چندجانبه، مسابقات دوستانه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- a basketball tournament
- دوره‌ی مسابقات (ناوردگان) بسکتبال
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد tournament

  1. noun sporting competition
    Synonyms:
    clash contest duel event fight games joust match meet meeting series sport test tilt tourney

ارجاع به لغت tournament

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «tournament» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/tournament

لغات نزدیک tournament

پیشنهاد بهبود معانی