امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Transgression

trænzˈɡreʃn̩ trænzˈɡreʃn̩
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
سرپیچی، تخلف، تجاوز، خطا، گناه، فراروی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد transgression

  1. noun violation, misbehavior
    Synonyms:
    breach breaking of the law contravention crime defiance disobedience encroachment erring error fault infraction infringement iniquity lapse misdeed misdemeanor offense overstepping sin slip trespass vice wrong wrongdoing
    Antonyms:
    behavior good manners obedience right

ارجاع به لغت transgression

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «transgression» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/transgression

لغات نزدیک transgression

پیشنهاد بهبود معانی