گذشتهی ساده:
trottedشکل سوم:
trottedسومشخص مفرد:
trotsوجه وصفی حال:
trottingشکل جمع:
trotsتبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
(عامیانه) 1- به رخ دیگران کشیدن 2- به نمایش گذاشتن، عرضه کردن 3- تکرار کردن
(عامیانه) 1- پیدرپی، متوالی، پشت سرهم
2- در فعالیت دایم، در حال دوندگی
(عامیانه) اسهال، به ریق افتادن، ریق زنی
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «trot» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/trot