با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Truncated

American: ˈtrəŋˌketəd British: trʌŋˈkeɪtɪd
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • سوم شخص مفرد:

    truncates
  • وجه وصفی حال:

    truncating

معنی‌ها و نمونه‌جمله

adjective
کوتاه‌شده، مختصر‌شده، دارای حذفیات
- a truncated text of his speech
- متن پر از زدگی نطق او
adjective
(بلورها و مخروطات و اجسام) دارای گوشه یا لبهی مسطح، لب بریده، لبه پهن، پرچ گوشه، پرچ لبه، دارای راس بریده و پهن
adjective
رجوع شود به: truncate
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد truncated

  1. adjective Having the vertex cut off by a plane that is not parallel to the base
    Synonyms: shortened, foreshortened, truncate, abbreviated, stunted
  2. verb Shorten
    Synonyms: trimmed, pruned, shorn, lopped, cut, shortened, slashed, cropped, pared, lessened, lowered, mangled, curtailed, condensed, clipped, abridged, chopped, abbreviated
    Antonyms: stretched, lengthened, expanded, elongated

ارجاع به لغت truncated

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «truncated» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/truncated

لغات نزدیک truncated

پیشنهاد بهبود معانی