با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Trussing

American: ˈtrʌsɪŋ British: ˈtrʌsɪŋ
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

noun
تیرهای خرپا، تیرهای پایه
noun
(معماری) خرپا آرایی، خرپاها
noun
شمع گذاری، خرپا گذاری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد trussing

  1. verb To bind
    Synonyms: constricting, tying
  2. verb Secure with or as if with ropes
    Synonyms: strengthening, binding, bearing

ارجاع به لغت trussing

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «trussing» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/trussing

لغات نزدیک trussing

پیشنهاد بهبود معانی