گذشتهی ساده:
trustedشکل سوم:
trustedسومشخص مفرد:
trustsوجه وصفی حال:
trustingشکل جمع:
trustsتبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
توکل کردن به، متکی بودن به، اعتماد کردن به
اعتماد کردن به، روی چیزی حساب کردن، امیدوار بودن
place (or put) trust in someone
به کسی اعتماد کردن
(چیزی یا کسی که) آزموده شده و مورد اعتماد است
trust everyone, but cut the cards!
به همه اعتماد کن؛ ولی ورقها را هم خوب بر بزن!
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «trust» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/trust