امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Tuba

ˈtuːbə ˈtjuːbə
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    tubas

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable
موسیقی توبا (از سازهای بادی برنجی)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
- She played the tuba beautifully during the concert.
- او در طول کنسرت به‌زیبایی توبا می‌نواخت.
- The tuba added a rich sound to the marching band.
- توبا صدایی غنی به گروه راهپیمایی اضافه کرد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد tuba

  1. noun The lowest brass wind instrument
    Synonyms:
    bass-horn sousaphone

ارجاع به لغت tuba

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «tuba» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/tuba

لغات نزدیک tuba

پیشنهاد بهبود معانی