با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Tubby

ˈtʌbi ˈtʌbi
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

adjective
چاق، فربه، خمره وار، به‌شکل وان
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد tubby

  1. adjective fat
    Synonyms: beefy, big, brawny, broad, bulging, bulky, burly, chubby, chunky, dumpy, elephantine, fleshy, gargantuan, gross, heavy, heavyset, hefty, husky, large, obese, oversize, overweight, plump, portly, potbellied, pudgy, roly-poly, stout, weighty

ارجاع به لغت tubby

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «tubby» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/tubby

لغات نزدیک tubby

پیشنهاد بهبود معانی