امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Turnkey

ˈtɜrːnkiː ˈtɜːnkiː
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
زندانبان، کلید‌دار زندان، دستگاه انحراف‌سنج زاویه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد turnkey

  1. noun A guard or keeper of a prison
    Synonyms:
    jailer warden prison-guard warder jailor gaoler screw

ارجاع به لغت turnkey

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «turnkey» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/turnkey

لغات نزدیک turnkey

پیشنهاد بهبود معانی