با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Turnoff

American: ˈtɜrːˌnɒf British: ˈtɜːˌnɒf
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

noun
(شیر آب و غیره) بستن، بند‌آوری
noun
(رادیو یا موتور و غیره) خاموش‌سازی
noun
(جاده) محل انحراف، محل انشعاب
noun
ملال‌انگیز، دلسرد‌کننده، مأیوس‌کننده
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد turnoff

  1. noun Something causing antagonism or loss of interest
    Synonyms: negative stimulation

ارجاع به لغت turnoff

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «turnoff» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/turnoff

لغات نزدیک turnoff

پیشنهاد بهبود معانی