با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Twisty

ˈtwɪsti ˈtwɪsti
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

adjective
تاب‌دار، پیچ‌خورده، پیچ‌دار، منحرف، تابیده
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد twisty

  1. adjective Marked by repeated turns and bends
    Synonyms: tortuous, twisting, winding, voluminous

ارجاع به لغت twisty

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «twisty» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/twisty

لغات نزدیک twisty

پیشنهاد بهبود معانی