با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Twitch

twɪtʃ twɪtʃ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    twitched
  • شکل سوم:

    twitched
  • سوم شخص مفرد:

    twitches
  • وجه وصفی حال:

    twitching
  • شکل جمع:

    twitches

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun verb - transitive verb - intransitive adverb
( grass twitch =) تکان ناگهانی، ناگهان کشیدن، جمع شدن، به‌هم کشیدن، گره زدن، فشردن، پیچاندن، سرکوفت دادن، منقبض شدن، کشش، حرکت یا کشش ناگهانی
- The horse's legs twitched twice and then he died.
- پاهای اسب دوبار وا خورد و سپس مرد.
- He developed a nervous twitch and began to wink constantly.
- او دچار تیک عصبی شد و شروع کرد به پلک زدن مداوم.
- a facial twitch
- تکان غیرارادی صورت
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد twitch

  1. verb have a spasm
    Synonyms: beat, blink, clasp, clutch, flutter, grab, grasp, grip, jerk, jiggle, jump, kick, lug, lurch, nip, pain, palpitate, pluck, pull, seize, shiver, shudder, snap, snatch, squirm, tic, tremble, tug, twinge, vellicate, yank

ارجاع به لغت twitch

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «twitch» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/twitch

لغات نزدیک twitch

پیشنهاد بهبود معانی