امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Typify

ˈtɪpɪfaɪ ˈtɪpɪfaɪ
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

adverb
نمونه دادن، با نمونه مشخص کردن، نمونه بودن، نماینده نوعی از گیاه یا جانور بودن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد typify

  1. verb represent, characterize
    Synonyms:
    body forth describe emblematize embody epitomize exemplify feature illustrate incarnate mean mirror model personify stand for sum up symbolize

لغات هم‌خانواده typify

  • verb - transitive
    typify

ارجاع به لغت typify

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «typify» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/typify

لغات نزدیک typify

پیشنهاد بهبود معانی