امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Uncle

    ˈʌŋkl ˈʌŋkl
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • شکل جمع:

      uncles

    معنی

    noun countable A1
    عمو، دایی

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    خرید اشتراک فست دیکشنری
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد uncle

    1. noun The brother of your father or mother; the husband of your aunt
      Synonyms:
      father's brother mother's brother avuncularity elder avunculus (Latin)
      Antonyms:
      aunt
    1. adjective
      Synonyms:
      associated word: avuncular avuncular

    Idioms

    ارجاع به لغت uncle

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «uncle» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/uncle

    لغات نزدیک uncle

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    tie sheep horse road fish bucket chip can leg ice skiing bullet square back board bush gold return