امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Undergone

ʌndərˈɡoʊn ʌndəˈɡɒn
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • مصدر:

    undergo
  • گذشته‌ی ساده:

    underwent
  • سوم‌شخص مفرد:

    undergoes

معنی و نمونه‌جمله‌ها

شکل سوم فعل undergo

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری
- She has undergone multiple surgeries to correct her vision.
- او برای اصلاح بینایی خود تحت جراحی‌های متعددی قرار گرفته است.
- The building has recently undergone extensive renovations.
- این ساختمان اخیراً تحت بازسازی‌های گسترده‌ای قرار گرفته است.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد undergone

  1. adjective
    Synonyms:
    sustained submitted to supported experienced felt suffered borne met with known endured gone through encountered put-up-with shared seen withstood

ارجاع به لغت undergone

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «undergone» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/undergone

لغات نزدیک undergone

پیشنهاد بهبود معانی