با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Undergraduate

ˌʌndərˈɡrædʒuət ˌʌndəˈɡrædʒuət
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    undergraduates

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable C1
دانشجوی دوره لیسانس
- in my class there were fifteen undergraduates plus two graduates
- پانزده دانشجوی دوره‌ی لیسانس و دو دانشجوی دوره‌ی فوق‌لیسانس در کلاس من (ثبت نام کرده) بودند
- She received her undergraduate training at Harvard.
- او در (دانشگاه) هاروارد آموزش دوره‌ی لیسانس خود را گذراند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد undergraduate

  1. noun A university student who has not yet received a first degree
    Synonyms: freshman, underclassman, junior, upperclassman, sophomore, senior, coed, student, undergrad, plebe

ارجاع به لغت undergraduate

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «undergraduate» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/undergraduate

لغات نزدیک undergraduate

پیشنهاد بهبود معانی