امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Undetermined

    ˌəndəˈtɜːrmənd ˌʌndɪˈtɜːmɪnd
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی

    adjective
    نامعین

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد undetermined

    1. adjective Marked by lack of firm decision or commitment; of questionable outcome
      Synonyms:
      undecided indeterminate open unsettled unresolved vague indefinite abeyant uncertain doubtful equivocal unknown faint irresolute obscure pending unclear unsure unproven wavering
      Antonyms:
      determinate determined
    1. adjective Lacking precise limits
      Synonyms:
      indefinite indeterminate inexact

    ارجاع به لغت undetermined

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «undetermined» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/undetermined

    لغات نزدیک undetermined

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    tie sheep horse road fish bucket chip can leg ice skiing bullet square back board bush gold return squid