امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Undeveloped

ˌʌndɪˈveləpt ˌʌndɪˈveləpt
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

adjective C2
بایر، کشت‌نشده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
adjective
آباد‌نشده
adjective
توسعه‌نیافته
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد undeveloped

  1. adjective immature
    Synonyms:
    abortive backward behindhand embryonic half-baked ignored inchoate incipient inexperienced latent potential primitive primordial unactualized underdeveloped unevolved unprogressive untaught untrained
    Antonyms:
    adult developed grown mature

Collocations

ارجاع به لغت undeveloped

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «undeveloped» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/undeveloped

لغات نزدیک undeveloped

پیشنهاد بهبود معانی