امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Unevenly

ʌnˈiːvnli ʌnˈiːvnli
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adverb
به‌طور نامتوازن، به‌طور غیریکنواخت، به‌شکلی نامنظم، به‌طور نابرابر، به‌طور ناهم‌سطح، به‌طور ناهموار

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- The layers of cake rose unevenly in the oven.
- لایه‌های کیک به‌شکلی نامنظم در فر بالا رفت.
- The table wobbled because it was set unevenly on the floor.
- میز تکان می‌خورد؛ زیرا به‌طور ناهم‌سطح روی زمین قرار داشت.
adverb
به‌طور ناجور، به‌شکل بدی
- The paint was applied unevenly, leaving streaks on the wall.
- رنگ به‌شکل بدی به کار برده شد و رگه‌هایی روی دیوار باقی ماند.
- The team performed unevenly throughout the season, often struggling to maintain consistency.
- این تیم در طول فصل عملکرد ناجوری داشت و اغلب در تلاش برای حفظ ثبات بود.
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت unevenly

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «unevenly» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/unevenly

لغات نزدیک unevenly

پیشنهاد بهبود معانی