امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Uninterrupted

ˌʌnɪntəˈrʌptɪd ˌʌnɪntəˈrʌptɪd
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

adjective
پیوسته، غیرمنقلع، قطع‌نشده، متوالی، مسلسل

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
adjective
بی‌وقفه
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد uninterrupted

  1. adjective continuing; unbroken
    Synonyms:
    ceaseless consecutive constant continual continuous direct endless interminable nonstop peaceful perpetual steady straight straightforward sustained through unceasing undisturbed unending unremitting
    Antonyms:
    broken discontinuous intermittent interrupted

لغات هم‌خانواده uninterrupted

  • adjective
    uninterrupted

ارجاع به لغت uninterrupted

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «uninterrupted» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/uninterrupted

لغات نزدیک uninterrupted

پیشنهاد بهبود معانی