با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Unsalted

ʌnˈsɔːltɪd ʌnˈsɔːltɪd
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective
بی نمک، بدون چاشنی نمک
- unsalted chicken
- مرغ بدون نمک
- unsalted butter
- روغن بدون نمک
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد unsalted

  1. adjective Without salt or seasoning
    Synonyms: unseasoned

ارجاع به لغت unsalted

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «unsalted» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/unsalted

لغات نزدیک unsalted

پیشنهاد بهبود معانی