امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Unskilled

ˌʌnˈskɪld ˌʌnˈskɪld
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

adjective
خام‌دست، غیرمتخصص، بی‌تجربه، بی‌مهارت

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- an unskilled worker
- کارگر ساده
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد unskilled

  1. adjective untrained
    Synonyms:
    awkward green inadequate incompetent inept inexperienced inexpert inproficient not up to raw unable undeveloped uneducated unequipped unhandy unqualified unschooled untalented

ارجاع به لغت unskilled

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «unskilled» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/unskilled

لغات نزدیک unskilled

پیشنهاد بهبود معانی