امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Unskillful

آخرین به‌روزرسانی:

معنی

adjective
( unskilled ) خام‌دست، غیرمتخصص، بی‌تجربه، بی‌مهارت

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد unskillful

  1. adjective Lacking the qualities, as efficiency or skill, required to produce desired results
    Synonyms:
    inapt incapable incompetent inefficient inept inexpert unskilled unworkmanlike
  1. adjective Clumsily lacking in the ability to do or perform
    Synonyms:
    awkward clumsy inept maladroit gauche bumbling amateurish botchy inapt heavy-handed inexperienced bungling inexpert menial unartful unskilled butcherly
  1. adjective Lacking the required professional skill
    Synonyms:
    amateurish dilettante dilettantish nonprofessional unprofessional unskilled

ارجاع به لغت unskillful

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «unskillful» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/unskillful

لغات نزدیک unskillful

پیشنهاد بهبود معانی