امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Unsurpassed

ˌʌnsɚˈpæst ˌʌnsəˈpɑːst
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective
بی‌نظیر، بی‌همتا، بی‌مثل، بی‌مانند، عالی، افضل

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- With unsurpassed flying ability, dragonflies can grab and eat a fruit fly in midair.
- سنجاقک‌ها با داشتن توانایی پرواز بی‌نظیر، می‌توانند «مگس میوه» را در هوا بگیرند و ببلعند.
- an unsurpassed dramatist
- نمایش‌نامه‌نویس بی‌همتا
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد unsurpassed

  1. adjective supreme
    Synonyms:
    absolute best culminating excellent final first foremost greatest highest incomparable leading matchless paramount peerless perfect prevailing superior top ultimate unequaled unmatched unparalleled unrivaled

ارجاع به لغت unsurpassed

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «unsurpassed» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/unsurpassed

لغات نزدیک unsurpassed

پیشنهاد بهبود معانی