امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Unsymmetrical

آخرین به‌روزرسانی:

معنی

adjective
دارای عدم تقارن، غیرمتقارن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد unsymmetrical

  1. adjective Not regular in form or outline
    Synonyms:
    asymmetrical unbalanced unequal askew
  1. adjective Lacking symmetry
    Synonyms:
    unsymmetric
  1. adjective Having unsymmetrical parts or unequal dimensions or measurements
    Synonyms:
    anisometric

ارجاع به لغت unsymmetrical

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «unsymmetrical» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/unsymmetrical

لغات نزدیک unsymmetrical

پیشنهاد بهبود معانی