امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Washed-up

ˈwɑʃtˈʌp ˈwɒʃtˈʌp
آخرین به‌روزرسانی:

توضیحات

شکل نوشتاری دیگر این لغت: washed up


معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective informal
به آخر خط رسیده، تمام‌شده، که دیگر فاتحه‌اش خوانده‌شده، که دیگر روزگارش به سر آمده (شخص)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- The team's washed-up coach was unable to lead them to victory in the championship game.
- مربی‌ به آخر خط رسیده‌ی این تیم نتوانست آن‌ها را در بازی قهرمانی به پیروزی برساند.
- He is a washed up celebrity.
- او سلبریتی‌ای است که دیگر روزگارش به سر آمده است.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد washed-up

  1. adjective of no further use
    Synonyms:
    broken down come to an end concluded done done for done with ended finished kaput over and done over the hill over the hill shot through useless

ارجاع به لغت washed-up

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «washed-up» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/washed-up

لغات نزدیک washed-up

پیشنهاد بهبود معانی