امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Wassail

ˈwɒseɪl ˈwɒseɪl
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun verb - intransitive adverb
مجلس میخواری، آبجو یا شراب مخلوط با ادویه و شکر، میگساری کردن، عیاشی کردن، نوش

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد wassail

  1. noun celebration
    Synonyms:
    bash blast blowout carousal ceremony festival festivity frolic gala hoopla hullabaloo joviality jubilee merriment merrymaking party revelry shindig spree wingding
  1. verb celebrate, toast
    Synonyms:
    applaud carouse clink glasses drink to extol feast get drunk honor jubilate let loose live it up make merry party pledge raise one’s glass to revel salute

ارجاع به لغت wassail

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «wassail» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/wassail

لغات نزدیک wassail

پیشنهاد بهبود معانی