امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Watchfulness

American: ˈwɒt͡ʃfəlnəs British: ˈwɒt͡ʃfəlnəs
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
( watchful ) مواظب، مراقب، پاسدار، بی‌خواب، دقیق، هشیاری، مراقبت

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد watchfulness

  1. noun The condition of being alert
    Synonyms:
    vigilance alertness awareness wariness wakefulness attention caution carefulness wide-awakeness readiness promptness circumspection mindfulness keenness sharpness acuteness quickness briskness vigorousness aliveness animation weather-eye

ارجاع به لغت watchfulness

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «watchfulness» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/watchfulness

لغات نزدیک watchfulness

پیشنهاد بهبود معانی