امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Well-grounded

welˈɡraʊndɪd welˈɡraʊndɪd
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

adjective
خبره، وارد، دارای تبحر، حاذق

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
adjective
مستدل، مستند، با دلیل
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد well-grounded

  1. adjective Possessing, proceeding from, or exhibiting good judgment and prudence
    Synonyms:
    sane balanced commonsensible commonsensical judicious levelheaded prudent rational reasonable sagacious sage sapient sensible sound well-founded wise
  1. adjective Based on good judgment, reasoning, or evidence
    Synonyms:
    valid sound cogent just corroborated solid well-founded substantiated reasoned tight supported well-posted versed

ارجاع به لغت well-grounded

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «well-grounded» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/well-grounded

لغات نزدیک well-grounded

پیشنهاد بهبود معانی