امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Wily

ˈwaɪli ˈwaɪli
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective
پرحیله، پرمکر، مکار، پرتزویر

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- wily fox
- روباه مکار
- wily plan
- طرح پرحیله
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد wily

  1. adjective crafty, clever
    Synonyms:
    arch artful astute cagey crazy like a fox crooked cunning deceitful deceptive deep designing foxy greasy guileful insidious intriguing knowing sagacious scheming sharp shifty shrewd slick slippery sly smooth sneaky streetwise tricky underhanded

ارجاع به لغت wily

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «wily» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/wily

لغات نزدیک wily

پیشنهاد بهبود معانی