معنی wind gauge به فارسی

جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.

wɪndˈɡeɪdʒ wɪndɡeɪdʒ

معنی‌ها

بادسنج (anemometer هم می‌گویند)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

(وسیله‌ی مدرج که روی تفنگ و غیره سوار است و برای محاسبه‌ی اثر باد به‌کار می‌رود) بادنما

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد wind gauge

noun wind measuring device

Synonyms: anemograph, anemometer, wind cone, wind sleeve, windsock

ارجاع به لغت wind gauge

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

معنی لغت «wind gauge» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/wind gauge

لغات نزدیک wind gauge

- wind down
- wind gap
- wind gauge
- wind instrument
- wind off

پیشنهاد بهبود معانی

اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند