امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Wind Down

waɪnd daʊn wɪnd daʊn
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

phrasal verb C2
پایان دادن، خاتمه دادن، لغو کردن، پایان یافتن، به اتمام رسیدن، متوقف کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- The company decided to wind down its operations in the overseas market.
- این شرکت تصمیم گرفت فعالیت‌های خود را در بازار خارج از کشور لغو کند.
- As the sun began to set, the party started to wind down.
- وقتی خورشید غروب کرد، مهمانی پایان یافت.
phrasal verb
استراحت کردن، آرامیدن، آرام شدن، غنودن
- Let's wind down by watching a movie before bed.
- بیایید قبل‌از خواب با تماشای فیلم آرام شویم.
- After a long day of work, it's important to wind down.
- پس‌از یک روز کاری طولانی، مهم است که استراحت کنید.
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت wind down

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «wind down» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/wind-down

لغات نزدیک wind down

پیشنهاد بهبود معانی