شکل جمع:
woodsکرم چوب
هیزم شکستن، چوب خرد کردن
از خطر جسته، رها از گرفتاری یا بحران
(آمریکا - عامیانه) 1- خوابیدن 2- خرخر کردن
sometimes one can't see the wood for the trees
گهگاه درختها نمیگذارند آدم جنگل را ببیند
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «wood» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/wood