امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Wretch

retʃ retʃ
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
بدبخت، بیچاره، بی‌وجدان، پست، خوار

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد wretch

  1. noun An unfortunate being
    Synonyms:
    unfortunate poor creature victim sufferer
  1. noun A scoundrel
    Synonyms:
    brute rascal scamp liar villain loser miserable beggar bezonian blackguard bum caitiff cullion traitor derelict dog underdog ingrate knave poor-devil deceiver libertine looser lowlife miscreant outcast pariah pauper underprivileged pilgarlic poltroon rake rapscallion fraud renegade reprobate rogue ronion unfortunate scalawag scapegrace scoundrel scullion scum snake vagabond varlet worm

ارجاع به لغت wretch

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «wretch» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/wretch

لغات نزدیک wretch

پیشنهاد بهبود معانی