امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

شلوغ کردن به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

بی‌نظم کردن

فونتیک فارسی

sholoogh kardan
فعل لازم
to make noise, to disturb, to make crowded or congested, to overcrowd, to bang, to clatter, to clutter, to confuse, to crowd, to racket

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

- لطفاً وقتی بچه خواب است، شلوغ نکن.

- Please don't make noise while the baby is sleeping.

- بچه‌ها هنگام بازی شلوغ کردند.

- The children made noise while playing.
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت شلوغ کردن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «شلوغ کردن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/شلوغ کردن

لغات نزدیک شلوغ کردن

پیشنهاد بهبود معانی