امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

فرسوده به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

فونتیک فارسی

farsoode
banal, broken-down, careworn, old, raddled, seedy, shabby, spent, stale, timeworn, tired, weary, well-worn

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
عامیانه shot, washed-out, washed-up
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد فرسوده

  1. مترادف:
    اسقاط فکسنی
  1. مترادف:
    پوسیده رمیم
  1. مترادف:
    خسته کسل وامانده
  1. مترادف:
    ضعیف فرتوت ناتوان
  1. مترادف:
    خلق ژنده کهنه مستعمل مندرس

ارجاع به لغت فرسوده

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «فرسوده» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/فرسوده

لغات نزدیک فرسوده

پیشنهاد بهبود معانی