جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.
امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن
فهرست
فهرست
ورود یا ثبتنام
دیکشنری
مترجم
AI
نرمافزارها
نرمافزار اندروید
مشاهده
نرمافزار آیاواس
مشاهده
افزونهی کروم
مشاهده
راهنما
تماس با ما
دربارهی ما
خرید اشتراک
وبلاگ
لغات من
الف
ب
پ
ت
ث
ج
چ
ح
خ
د
ذ
ر
ز
ژ
س
ش
ص
ض
ط
ظ
ع
غ
ف
ق
ک
گ
ل
م
ن
و
ه
ی
لیست الفبای فارسی: حرف "ب" (صفحه 31)
به طور قهرمانانه
به طور کامل
به طور کاملا بی عیب
به طور کاملا تمیز
به طور کاملا رضایت بخش
به طور کاملا هوابندی شده
به طور کاهشی
به طور کپک زده
به طور کثیر
به طور کج و معوج
به طور کدر
به طور کساد
به طور کشنده
به طور کشیده
به طور کفرآمیز
به طور کلی
به طور کلی نشان دادن
به طور کم
به طور کم پشت
به طور کم نظیر
به طور کمرشکن باز دارنده
به طور کنایه آمیز
به طور کند و ناجور
به طور کوبنده
به طور کوته بینانه
به طور کورکننده
به طور کهنه
به طور کینه آمیز
به طور کینه توزانه
به طور گران
به طور گربه مانند
به طور گرفته
به طور گرم
به طور گرم و نرم
به طور گریزگرانه
به طور گس
به طور گسترده
به طور گسسته
به طور گفتاری
به طور گل و گشاد
به طور گمراه کننده
به طور گنگ
به طور گود افتاده
به طور گوشخراش
به طور گهگاه
به طور گیرا
به طور گیرایی
به طور لاعلاج
به طور لاغر
به طور لال
به طور لخت
به طور لذت بخش
به طور لرزان
به طور لعن آمیز
به طور لغو نشدنی
به طور لغوی
به طور لقوه مانند
به طور لوس
به طور مادرانه
به طور مارپیچ
به طور ماشینی
به طور مایل
به طور مایوس کننده
به طور مبرهن
به طور مبسوط
به طور مبسوط شرح دادن
به طور مبهم
به طور متروکه
به طور متزلزل
به طور متساوی تقسیم کردن
به طور متشابه
به طور متصل
به طور متفاوت
به طور متقابل
به طور متقاطع
به طور متنابه
به طور متناسب
به طور متناوب
به طور متناوب روی دادن
به طور متنوع
به طور متوالی
به طور متوسط
به طور مثبت
به طور مجاب کننده
به طور مجاز
به طور مجذوب کننده
به طور مجزا
به طور مجزا و مشخص
به طور مجلل
به طور محتمل
به طور محرمانه
به طور محسوس
به طور محض
به طور محقق و مسلم
به طور محکم
به طور محلی
به طور مخالف
به طور مخالفت آمیز
به طور مختصر
به طور مختصر و مفید
به طور مخرب
به طور مخطط
به طور مخفیانه
به طور مخوف
به طور مداخله آمیز
به طور مداوم
به طور مذبذب
به طور مذهبی
به طور مرارت انگیز
به طور مربع
به طور مرتب و منظم
به طور مرتعش
به طور مرد ماب
به طور مرطوب
به طور مرکب
به طور مرکزی
به طور مرگ ناپذیر
به طور مرگبار
به طور مرموز
به طور مزاح آمیز
به طور مزمن
به طور مسالمت آمیز
به طور مساوی
به طور مستهجن
به طور مسحور کننده
به طور مسخره
به طور مسری
به طور مسلم
به طور مسموع
به طور مشخص
به طور مشخص کننده
به طور مشروح
به طور مشروط
به طور مشروع
به طور مشقت بار
به طور مشکوک
به طور مشمئز کننده
به طور مشهود
به طور مشهور
به طور مصطلح
به طور مصنوعی
به طور مصور
به طور مضحک
به طور مضر
به طور مضرس
به طور مطلق
به طور مطلوب
به طور مطنطن
به طور مطول
به طور معتبر
به طور معتدل
به طور معجزه آمیز
به طور معقول
به طور معکوس
به طور معماآمیز
به طور معمانما
به طور معمول
به طور معنی دار
به طور معنی نکردنی
به طور مغلطه آمیز
به طور مغلق
به طور مغناطیسی
به طور مفرط
به طور مفصل
به طور مفید
به طور مقاومت ناپذیر
به طور مقدس
به طور مکانیکی
به طور ملال انگیز
به طور ملالت انگیز
به طور ملامت آور
به طور ملایم
به طور ملایم زدن
به طور ملکوتی
به طور ملکی
به طور ملموس
به طور ملی
به طور مماس
به طور ممتد ادا کردن
به طور مناسب
به طور مناسب و بجا
به طور منبسط
به طور منحط
به طور مندرس
به طور منزجر کننده
به طور منسجم
به طور منشورمانند
به طور منصفانه
به طور منطقی
به طور منظم
به طور منع آمیز
به طور منفرجه
به طور منفرد
به طور منفی
به طور منکوب نکردنی
به طور منگ
به طور منگ کننده
به طور منهدم کننده
به طور موافق
به طور موثر
به طور موثر و مفید
به طور موجز
به طور موجز و مختصر
به طور موجه
به طور مورب
به طور موروثی
به طور موزون
به طور موزون و هماهنگ
به طور موسمی
به طور موضعی
به طور موضوعی
به طور موعظه مانند
به طور موفقیت آمیز
به طور موقت
به طور موقت و به منظور خاصی ایجاد کردن
به طور مه آلود
به طور مه گرفته
به طور مهرآمیز
به طور مهلک
به طور مهم
به طور نا سالم
به طور ناآشکار
به طور ناآشنا
به طور ناآهنگین
به طور ناامن
به طور نابرابر
به طور نابهنجار
به طور نابهنگام
به طور ناتمام
به طور ناتمام ساختن
به طور ناثابت
به طور ناچیز
به طور ناخوانا
به طور ناخوشایند
به طور نادر
به طور ناراحت
به طور ناراحت کننده
به طور ناروا
به طور نازک
به طور نازیبا
به طور ناسزا آمیز
به طور ناشایست
به طور ناشایسته
به طور ناشایسته خرج کردن
به طور ناشناس
به طور ناصاف
به طور نافذ
به طور ناقص
به طور ناکامل
به طور ناگوار
به طور ناگهانی
به طور نامتجانس
به طور نامحدود
به طور نامرئی
به طور نامربوط
به طور نامرتب
به طور نامساوی
به طور نامشابه
به طور نامشخص
به طور نامشروع
به طور نامعقول
به طور نامفهوم
به طور نامناسب
به طور نامنسجم
به طور نامنظم
به طور ناموجه
به طور ناوابسته
به طور ناوابسته کار کردن
به طور ناویخته
به طور ناهنجار
به طور نتیجه بخش
به طور نحیف
به طور ندانسته
به طور نرم
به طور نرم و براق
به طور نزار
به طور نسبتا متوسط
به طور نسبی
به طور نسنجیده
به طور نظری
به طور نفرت آور
به طور نفرت انگیز
به طور نفسانی
به طور نفهمیدنی
به طور نکوهیده
به طور نگران کننده
به طور نگفتنی
به طور نم کشیده
به طور نمادی
به طور نمایشی
به طور نموداری
به طور ننگاور
به طور نواختنی
به طور نوید بخش
به طور نهادی
به طور نهانی
به طور نیابتی
به طور نیایش آمیز
به طور نیشدار
به طور نیمگرم
‹
1
2
...
28
29
30
31
32
33
34
...
40
41
›
لغات تصادفی
اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!
tie
sheep
horse
road
fish
bucket
chip
can
leg
ice
skiing
bullet
square
back
board
bush
gold
return