جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.
امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن
فهرست
فهرست
ورود یا ثبتنام
دیکشنری
مترجم
AI
نرمافزارها
نرمافزار اندروید
مشاهده
نرمافزار آیاواس
مشاهده
افزونهی کروم
مشاهده
راهنما
تماس با ما
دربارهی ما
خرید اشتراک
وبلاگ
لغات من
الف
ب
پ
ت
ث
ج
چ
ح
خ
د
ذ
ر
ز
ژ
س
ش
ص
ض
ط
ظ
ع
غ
ف
ق
ک
گ
ل
م
ن
و
ه
ی
لیست الفبای فارسی: حرف "ت" (صفحه 12)
تعفین
تعقل
تعقل کردن
تعقلی
تعقلی کردن
تعقیب
تعقیب بی فایده
تعقیب تبهکار فراری
تعقیب زندانی
تعقیب قانونی
تعقیب کردن
تعقیب کردن از نزدیک
تعقیب کننده
تعقیب مخفیانه
تعقید
تعلق
تعلق به طبقات بالای اجتماع
تعلق داشتن
تعلق گرفتن
تعلق گرفتن به
تعلق گرفتن بهره
تعلق گیری بهره
تعلل
تعلل کردن
تعلل کردن در عزیمت
تعلل کننده
تعلل ناپذیر
تعلل ورزیدن
تعلم
تعلیف
تعلیف کردن
تعلیق
تعلیق انگیز
تعلیق به محال
تعلیق دولت
تعلیل
تعلیم
تعلیم بردار
تعلیم پذیر
تعلیم دادن
تعلیم دهنده
تعلیم گرفتن
تعلیم ناپذیر
تعلیم ندیده
تعلیم نیافته
تعلیم و تربیت
تعلیم یافته
تعلیم یافته خارج از مدرسه
تعلیمات اجتماعی
تعلیمات مدنی
تعلیمی
تعمد
تعمدا
تعمدی
تعمق
تعمق کردن
تعمق و تبادل نظر
تعمق و تفکر کردن
تعمقی
تعمید
تعمید دادن
تعمیدی
تعمیر
تعمیر اساسی کردن
تعمیر بد
تعمیر کامل کردن
تعمیر کردن
تعمیر کردن کفش
تعمیر کردن و تغییر دادن
تعمیر کننده
تعمیر کننده بام
تعمیر کننده سیار دیگ و ظرف
تعمیر لباس
تعمیرات جزئی
تعمیرپذیر
تعمیرکار
تعمیرکار کشتی
تعمیرکارخط
تعمیرگاه
تعمیرگاه خودروها
تعمیرگاه راه آهن
تعمیرگاه کشتی
تعمیرگاه هواپیما
تعمیری
تعمیق
تعمیق کردن
تعمیم
تعمیم دادن
تعمیم کردن
تعنت
تعویذ
تعویض
تعویض پذیر
تعویض کردن
تعویض کننده
تعویق
تعویق مجازات
تعهد
تعهد اجرای دستورات قاضی
تعهد اخلاقی
تعهد برای شرکت در دوئل
تعهد پرداخت کردن
تعهد قانونی
تعهد کتبی دادخواه
تعهد کردن
تعهد کردن خرید سهام در آینده
تعهد گذار
تعهد گریز
تعهد مشترک
تعهد نامه
تعهدآور
تعهدکننده
تعهدی
تعیش
تعییر جهت دادن ناگهانی
تعیین
تعیین بودجای کردن
تعیین پذیر
تعیین تکلیف
تعیین جا
تعیین جا از پیش
تعیین حدود
تعیین زمان
تعیین شده
تعیین عیار
تعیین غیر منصفانه حوزه های انتخاباتی
تعیین قیمت
تعیین قیمت کردن
تعیین کردن
تعیین کردن از پیش
تعیین کردن به طور قاطع
تعیین کردن تاریخ برای چیزی
تعیین کردن جای خواب و زندگی برای ارتشیان
تعیین کردن روی نقشه
تعیین کردن سرنوشت
تعیین کردنی
تعیین کننده
تعیین کننده برنده
تعیین ماهیت استدلال
تعیین محل
تعیین مرز
تعیین مسیر کردن ناو
تعیین موقعیت
تعیین ناپذیری
تعیین نشده
تعیین نکردنی
تعیین هویت
تعیین هویت کردن
تعیین هویت نشده
تغ تغ
تغ تغ در زدن
تغ تغ کردن
تغ و لغ
تغابن
تغار
تغار مانند
تغارشن شویی
تغافل
تغافل کردن
تغذی
تغذیه
تغذیه رسان
تغذیه فکری
تغذیه کردن
تغذیه کردن با
تغزل
تغلق
تغلیظ
تغلیظ شده
تغلیظ کردن
تغنی
تغوط
تغیر
تغیر پذیر
تغییر
تغییر اساسی
تغییر بسیار کم دادن
تغییر پذیر
تغییر پرده دادن
تغییر تدریجی
تغییر تند و ناگهانی مسیر
تغییر جا دادنی
تغییر جهت
تغییر جهت تدریجی
تغییر جهت تند و ناگهانی
تغییر جهت دادن
تغییر جهت دادن ناگهانی
تغییر حزب
تغییر دادن
تغییر دادن به مقدار کم
تغییر دادن جزئیات
تغییر دادن ناگهانی
تغییر دایمی
تغییر دهنده به طور تدریجی
تغییر رای دادن
تغییر رنگ
تغییر رنگ دادن
تغییر رنگ دادن در اثر آفتاب یا باد و باران
تغییر روش
تغییر روش دادن
تغییر روش کامل
تغییر سازمان دادن
تغییر شکل
تغییر شکل جزیی
تغییر شکل دادن
تغییر شکل دهنده
تغییر صدا
تغییر صفت برای نشان دادن حالت تفضیلی و عالی
تغییر طلب
تغییر ظاهر
تغییر عقیده
تغییر عقیده دادن
تغییر عقیده کامل
تغییر قیافه
تغییر قیافه دادن
تغییر قیمت به میزان یک درصد
تغییر قیمت به میزان یک دلار
تغییر کردن
تغییر کرده
تغییر ماهیت
تغییر ماهیت دادن
تغییر متن
تغییر محل
تغییر مذهب
تغییر مذهب دادن
تغییر مسیر
تغییر مسیر دادن
تغییر مسیر کامل
تغییر مسیر کشتی بادبانی
تغییر مسیردادن
تغییر مکان
تغییر مکان دادن
تغییر موضع
تغییر مومنتوم
تغییر ناپذیر
تغییر ناپذیری
تغییر ناگهانی
تغییر ناگهانی وضعیت
تغییر ندادنی
تغییر نیافته
تغییر وضع
تغییر یافتن
تغییرپذیری
تغییرجای اکسان
تغییردهنده
تغییرقید برای نشان دادن حالت تفضیلی و عالی
تغییرکم
تف
تف اندازی
تف پراندن
تف خونی
تف دادن
تف دادن نان
تف سربالا
تف سکه ای
تف کردن
تف کردن به گوی و پرتاب آن
تف همراه با اخلاط
تف!
تفاخر
تفاخر کردن
تفاریق
تفاسیر
تفاصیل
تفاضل
تفاضلی
تفال
تفال زن
تفاله
تفاله آهن
تفاله ای
تفاله تانک فاضلاب
تفاله فلز
تفاله قهوه
تفاله معدنی
تفاله نیشکر
تفاله و جوش در کوره
تفاوت
تفاوت تدریجی
تفاوت جزئی
تفاوت داشتن با
تفاوت ظریف
تفاوت کامل
تفاوت گذاری
تفاوت محسوس
تفاوت مزیت
تفاوت میان دو چیز مخالف
تفاوت ناچیز
تفاوت نرخ
تفاوت های ذهنی و روانی
تفاهم
تفاهم جهانی
تفاهم داشتن
تفاهم نامه
تفت
تفت دادن
تفت سنج
تفتان
تفتن
تفتن به منظور جدا کردن ناخالصی
‹
1
2
...
9
10
11
12
13
14
15
...
21
22
›
لغات تصادفی
اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!
جعبه خزانه
جفت و جور کردن واقعیت
جلسه ارتباط با مردگان
جلسه محاوره
جلسه گفت و شنود
جلوس کردن
جلوه خود نمایانه
جمنده
جنباندن ناگهانی
جنبش مدرسی
جنبه سود جویی دادن به
جنتیانا
جنجال آمیزی
جنوبگانی
جنگار
جنگپرواز
جهانگیرانه
جهشمند
جهش دادن
جهندگی داشتن
جواب دادنی
جواب قبول
جواهر کم بها
جودوسری
جور شده با خیاطی
جوراجور کردن
جوزغه
جوهر پس دادن
جوهرعصیرمعده
جوهرکرم
جکش خور
جگردیس
جیک جیک مانند