جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.
امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن
فهرست
فهرست
ورود یا ثبتنام
دیکشنری
مترجم
AI
نرمافزارها
نرمافزار اندروید
مشاهده
نرمافزار آیاواس
مشاهده
افزونهی کروم
مشاهده
راهنما
تماس با ما
دربارهی ما
خرید اشتراک
وبلاگ
لغات من
الف
ب
پ
ت
ث
ج
چ
ح
خ
د
ذ
ر
ز
ژ
س
ش
ص
ض
ط
ظ
ع
غ
ف
ق
ک
گ
ل
م
ن
و
ه
ی
لیست الفبای فارسی: حرف "ت" (صفحه 21)
ته نشسته
ته نشستی
ته نشین
ته نشین شدن
ته نشین شونده
ته نشین کردن
ته نشین های رسوبی پراکنده بر سطح سنگ
ته نشینی
ته نقش
ته نهشت
ته نهشت سازی
ته و تو
ته و توی چیزی را درآوردن
ته هر چیز
تهاتر
تهاتر کردن
تهاترگر
تهاجم
تهاجم آمیز
تهاجم کردن
تهاجمی
تهاون
تهبیج کردن
تهجی
تهدید
تهدید به ضرب و شتم
تهدید دروغین کردن
تهدید کردن
تهدید کننده
تهدیدآمیز
تهدیدآمیزانه
تهذیب
تهران
تهک
تهکاوی کردن
تهلیل
تهلیلی
تهم
تهمت
تهمت آمیز
تهمت بی جا
تهمت زدن
تهمت زدن به
تهمت زننده
تهمت متقابل زدن
تهمتن
تهمتن وار
تهنویس
تهنیت
تهنیت آمیز
تهنیت گفتن
تهور
تهورآمیز
تهوع
تهوع آور
تهوع انگیز
تهوع بامدادی
تهوع در اثر زیاده روی
تهوع در وسیله نقلیه
تهوع در هواپیما
تهویه
تهویه کردن
تهویه کننده
تهویه مطبوع
تهویه نشده
تهی
تهی از
تهی بودگی
تهی بودن
تهی جا
تهی جای
تهی روده
تهی ساختن
تهی ساز
تهی سازی
تهی شدن
تهی کردن
تهی گاه بدن انسان و حیوان
تهی مغز
تهی مغزانه
تهی مغزی
تهی مندی
تهیدست
تهیدستی
تهیک
تهیگ سنج
تهیگاه
تهیگری
تهیگی
تهینگی
تهینه
تهیه
تهیه کردن
تهیه کردن سرمایه
تهیه کردن طبق شیوه ای خاص
تهیه کردن طبق فرایندی خاص
تهیه کردن طبق فرمول
تهیه کردن طبق نقشه
تهیه کردن فیلم و تلویزیون
تهیه کننده
تهیه کننده ابزار کار
تهیه کننده ساز و برگ
تهییج
تهییج شده
تهییج کردن
تهییج نشدنی
تی
تی اس الیوت
تی ان تی
تیار
تیار کردن
تیارشدن
تیاری
تیامین
تیان
تیپ
تیپ سازی کردن
تیپ هوایی
تیپا
تیپا زدن
تیپچه
تیپی
تیتان
تیتانیم
تیتر
تیتراژ
تیدلی وینکس
تیر
تیر آهن
تیر آهنی
تیر اصلی
تیر افقی
تیر افقی خانه چوبی
تیر الله بختی
تیر انداختن
تیر باران
تیر باربر
تیر بازویی
تیر بالای در
تیر برق
تیر برگرد
تیر به بال زدن
تیر به هدف خورده
تیر پایه
تیر توتم
تیر ته کشتی
تیر جنگی
تیر چراغ برق
تیر چوبی
تیر چهارتراش
تیر چهارچوب دروازه
تیر حمال
تیر خط الراس
تیر خلاص
تیر خوردن
تیر در کردن
تیر دروازه
تیر راهنما
تیر ریزی کردن
تیر زدن
تیر زیرین
تیر ساختمان
تیر سرآزاد
تیر سردر
تیر سقف
تیر شانسی
تیر عرضی پل
تیر عمودی توی دیوار
تیر عمودی نرده چوبی
تیر فرعی دکل کشتی
تیر کردن
تیر کشتی بادبانی
تیر کشی
تیر کشی ناگهانی و شدید
تیر کشیدن
تیر کف اتاق
تیر کناره قایق
تیر کوب
تیر کوبی
تیر متقاطع
تیر مشبک
تیر مهار کشتی
تیر نگهدار بادبان
تیر و تیراندازی
تیر همبند
تیرآهن بزرگ
تیرا
تیراتصالی
تیراژ
تیراژ پار
تیراژه
تیرافقی
تیراک
تیرانا
تیرانداز
تیرانداز با کمان
تیرانداز پنهان
تیرانداز کمین کرده
تیرانداز ماهر
تیراندازی
تیراندازی از جناح
تیراندازی با گلوله های بزرگ
تیراندازی به پرندگان مصنوعی
تیراندازی به هدف متحرک
تیراندازی راستایی
تیراندازی ضد هوایی
تیراندازی طرفین
تیراندازی کردن
تیرانوسار
تیربار
تیربار خودکار
تیربار دستی
تیرباران کردن
تیرباری
تیرپایه
تیرچه
تیرچه افقی
تیرچه دیواره های فرعی
تیرخورده
تیرخیمه
تیردان
تیررس
تیررس بیشتری داشتن
تیرزن
تیرقائم
تیرک
تیرک دیواره های دفاعی
تیرک کشتی
تیرکش
تیرکش در دیوار دژ
تیرکمان
تیرگان
تیرگذاری
تیرگی
تیرگی بخشی از تصویر
تیرگی ذهن
تیرگیر
تیرمالبند
تیره
تیره ابر
تیره ای
تیره بخت
تیره بختی
تیره پشت
تیره پشت و دنده های شاه ماهی
تیره پوست
تیره پیکر
تیره دل
تیره رنگ
تیره روز
تیره روی
تیره شدن
تیره کردن
تیره و آماده توفان
تیره و تار
تیره و تار کردن
تیره و تار و تهدید آمیز شدن
تیره و تاریک
تیره ی کوتاه
تیرها و تخته های عمارت
تیرهای عمودی دیوار
تیرهمبند
تیریز
تیریزه
تیز
تیز بوی
تیز پر
تیز تاز
تیز چنگ
تیز دندان
تیز رفتار
تیز شدگی تدریجی
تیز کردن
تیز کردن با سنگ خان
تیز کردن چاقو
تیز کردن چاقو و غیره با چرخ سنباده
تیز کردن گوش
تیز کردن مداد
تیز کردن میل
تیز گوش
تیز گوشه
تیز گوشه دار
تیز و پر طنین
تیز و گوشخراش
تیز-
تیزآب
تیزآوا
تیزاب
تیزاب سلطانی
تیزاب کاری کردن
تیزابی
تیزبین
تیزبینی
تیزپا
تیزپای
تیزتک
تیزچشم
تیزرو
تیزروی کردن
تیزسر
‹
1
2
...
13
14
15
16
17
18
19
20
21
22
›
لغات تصادفی
اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!
جعبه خزانه
جفت و جور کردن واقعیت
جلسه ارتباط با مردگان
جلسه محاوره
جلسه گفت و شنود
جلوس کردن
جلوه خود نمایانه
جمنده
جنباندن ناگهانی
جنبش مدرسی
جنبه سود جویی دادن به
جنتیانا
جنجال آمیزی
جنوبگانی
جنگار
جنگپرواز
جهانگیرانه
جهشمند
جهش دادن
جهندگی داشتن
جواب دادنی
جواب قبول
جواهر کم بها
جودوسری
جور شده با خیاطی
جوراجور کردن
جوزغه
جوهر پس دادن
جوهرعصیرمعده
جوهرکرم
جکش خور
جگردیس
جیک جیک مانند