جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.
امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن
فهرست
فهرست
ورود یا ثبتنام
دیکشنری
مترجم
AI
نرمافزارها
نرمافزار اندروید
مشاهده
نرمافزار آیاواس
مشاهده
افزونهی کروم
مشاهده
راهنما
تماس با ما
دربارهی ما
خرید اشتراک
وبلاگ
لغات من
الف
ب
پ
ت
ث
ج
چ
ح
خ
د
ذ
ر
ز
ژ
س
ش
ص
ض
ط
ظ
ع
غ
ف
ق
ک
گ
ل
م
ن
و
ه
ی
لیست الفبای فارسی: حرف "ت" (صفحه 17)
تنافر حروف
تنافر واکه ای
تناقض
تناقض با خود
تناقض گویی
تنانی
تناوب
تناوب یکجور و خسته کننده تن صدا
تناوب یکجور و خسته کننده نواخت صدا
تناوبی
تناور
تناور کردن
تناوری
تناول کردن
تنایش
تنایشی
تنایشی مجسمه سازی
تنباکو
تنباکوی به هم فشرده
تنباکوی جویدنی
تنبان
تنبان زیر
تنبش
تنبک
تنبل
تنبل و بیکاره
تنبلی
تنبلی بهاره
تنبلی کردن
تنبور
تنبوشه
تنبوشه خم
تنبول
تنبه
تنبیدن
تنبیه
تنبیه الهی
تنبیه بدنی
تنبیه پذیر
تنبیه سخت کردن
تنبیه شدید
تنبیه شفاهی
تنبیه کردن
تنبیه معین کردن
تنبیه ناپذیری
تنبیه نشده
تنبیهی
تنتور
تنجش
تنجشی
تنجیدگی
تنجیدن
تنچ
تنخواه
تنخواه دادن
تنخواه دار
تنخواه گردان
تند
تند آموز
تند بو
تند بوی
تند پاسخ
تند تند حرف زدن
تند جنبی
تند جنبیدن
تند حرکت کردن
تند رفتن
تند زبان
تند زدن
تند سجیدن
تند شدن
تند طبع
تند کار کردن
تند کردن
تند کن
تند گذشتن
تند مزاج
تند مزاجی
تند مزه
تند و با انرژی رفتن
تند و بلاانقطاع حرف زدن
تند و بی وقفه حرف زدن
تند و پی در پی و اغلب احمقانه سخن گفتن
تند و تا آخرین درجه
تند و تیز
تند و تیز شدن
تند و تیز کردن
تند و تیزی
تند و زننده
تند و سبک حرکت کردن
تند و سوزنده
تند و شادی انگیز کردن
تند و شلاقی
تند و طعنه آمیز
تند و عمیق نفس کشیدن
تند و کند کردن
تند و کند کن
تند و محکم زدن
تند و نامرتب حرکت کردن
تند و نامفهوم حرف زدن
تند واکنشی
تند وزش
تند یخاندن
تندا
تنداب
تنداب کوچک در رود
تندابی
تندار
تندار کردن
تندان
تنداندیش
تندایی
تندباد
تندباد دریایی
تندبو
تندپز
تندتر از دیگری رفتن
تندتر از سرعت صدا
تندتر از سرعت صوت
تندتر دویدن
تندتر رشد کردن
تندتر رشد کردن از
تندتر رفتن
تندتر!
تندتیر
تندخو
تندخوی
تندخویانه
تندخویی
تنددست
تندر
تندر ابر
تندر زدن
تندر مانند
تندر و آذرخش
تندرامش
تندران
تندرانی
تندراه
تندراهه
تندرست
تندرست بودن
تندرست کردن
تندرست و دلپذیر
تندرستی
تندرستی آفرین
تندرستی آمیز
تندرستی آور
تندرستی بخش
تندرستی بر
تندرگر
تندرو
تندرو شدن
تندرو کردن
تندروی
تندرویی
تندری
تندریز
تندرین
تندزنی
تندسازی
تندسیل
تندش
تندشمار
تندکار
تندکاری
تندکوب
تندکوبه
تندنویس
تندنویسی
تندنیش
تنده
تنده دار شدن
تنده دار کردن
تندی
تندی سنج
تندی کاهی
تندی کاهی کردن
تندی کردن
تندی مطلوب
تندی نما
تندی و سوزانی
تندیدن
تندیس
تندیس آدم برهنه
تندیس برهنه
تندیس بودا
تندیس تراشیده شده
تندیس جنبانما
تندیس ساختن
تندیس کردن
تندیس مانند
تندیس نیم تنه
تندیس وار کردن
تندیس ها
تندیسچه
تندیسک
تندیسگر
تندیسگری
تندیسه
تندیسی
تنزل
تنزل حقوق دادن کسی
تنزل دادن
تنزل دادن ارزش
تنزل دادن ارزش و مقدار
تنزل درجه
تنزل درجه دادن
تنزل رتبه
تنزل رتبه دادن
تنزل رتبه یافتن
تنزل شان
تنزل قدرت خرید
تنزل قیمت ها به خاطر فزونی عرضه
تنزل کردن
تنزل کردن ارزش
تنزل کردن ناگهانی
تنزل مقام
تنزل مقام دادن
تنزیب
تنزیل
تنزیل پول
تنزیل خوار
تنزیل کردن
تنزیه
تنسته
تنسته دار کردن
تنسته مانند
تنسی
تنسیق
تنش
تنش پذیر
تنش زا
تنش زایی
تنش زدایی
تنشوی
تنصیف
تنطق
تنطور
تنظیف
تنظیف کردن
تنظیم
تنظیم برای ارکستر
تنظیم خانواده
تنظیم دوباره
تنظیم رادیو
تنظیم زمان
تنظیم عقربه ساعت
تنظیم فاصله کانونی
تنظیم فشار
تنظیم کردن
تنظیم کردن آهنگ
تنظیم کردن آهنگ پیشرفت
تنظیم کردن اتومبیل
تنظیم کردن امور مالی
تنظیم کردن در فکر خود
تنظیم کردن رادیو
تنظیم کردن سطرها
تنظیم کردن عدسی
تنظیم کردن فشار هوای داخل هواپیما
تنظیم کردن فعالیت
تنظیم کننده
تنظیم کننده خود
تنظیم کننده سوگندنامه
تنظیم نشده
تنظیمات
تنعم
تنفخ
تنفخ ریه
تنفر
تنفر آمیز
تنفر از ازدواج
تنفر از زنان
تنفر داشتن
تنفر داشتن از
تنفر شدید
تنفر طبیعی
تنفرآور
تنفراز انگلستان و مردم و زبان و فرهنگ آن
تنفرانگیز
تنفرانگیزی
تنفس
تنفس اعلام کردن
تنفس برای صرف چای
تنفس برای صرف قهوه
تنفس دادن
تنفس در ادارات
تنفس در جلسه
تنفس در مدرسه
تنفس دهان به دهان
تنفس کردن
تنفس مصنوعی
تنفس مصنوعی دهان به دهان
تنفس منقطع
تنفسی
تنفیذ
تنفیذ کردن
تنقل
تنقلات
تنقیح
‹
1
2
...
13
14
15
16
17
18
19
20
21
22
›
لغات تصادفی
اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!
tie
sheep
horse
road
fish
bucket
chip
can
leg
ice
skiing
bullet
square
back
board
bush
gold
return