جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.
امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن
فهرست
فهرست
ورود یا ثبتنام
دیکشنری
مترجم
AI
نرمافزارها
نرمافزار اندروید
مشاهده
نرمافزار آیاواس
مشاهده
افزونهی کروم
مشاهده
راهنما
تماس با ما
دربارهی ما
خرید اشتراک
وبلاگ
لغات من
الف
ب
پ
ت
ث
ج
چ
ح
خ
د
ذ
ر
ز
ژ
س
ش
ص
ض
ط
ظ
ع
غ
ف
ق
ک
گ
ل
م
ن
و
ه
ی
لیست الفبای فارسی: حرف "ت" (صفحه 3)
تامین
تامین آتیه
تامین اجتماعی
تامین خواسته کردن
تامین کردن
تامین کننده
تامین مالی
تامین مدعا کردن
تامین مدعی به کردن
تامینی
تان
تاناگر
تانتال
تانجلو
تاندون
تانزانیا
تانژانت
تانژانت منحنی در بی نهایت
تانسوخ
تانش
تانشی
تانک
تانک آب
تانک آب شهر
تانک آب گرم کن
تانک گاز
تانک گنداب
تانک نفت
تانکاب شهر
تانکر
تانگو
تانگو رقصیدن
تانن
تانی
تانیث
تانیک
تاو
تاواریش
تاوان
تاوان پرداختن
تاوان پس دادن
تاوان دادن
تاوان دار
تاوان دهی
تاوان دیرکرد کشتی باری و راه آهن
تاوان گرفتن
تاوان گرفتن از
تاوانگاه
تاوانی
تاول
تاول آبدار
تاول پر آب
تاول چرکی
تاول دار
تاول دار کردن با آب داغ
تاول دار کردن با بخار
تاول زدن
تاول سیاه زخم
تاول کردن
تاول لب
تاول لب ها
تاولچه
تاولچه سان
تاولی
تاوه
تاویل
تاهل
تاهیتی
تایپ کردن
تایپه
تایپیست
تایر
تایر پرتاوی اتومبیل
تایر رادیال اتومبیل
تایر روکش شده
تایر یخ شکن
تایگا
تایگر
تایلند
تایلندی
تایم اوت
تایمر
تاینده
تایوان
تایید
تایید آمیز
تایید آمیزانه
تایید کردن
تایید کردن آزمایش
تایید کردن تجربه
تایید کردن سوگند
تایید کننده
تایید نشدنی
تایید نشده
تایید نکردن
تایید و تصدیق شده
تاییدن
تاییده
تایین
تئاتر
تئاتر انتفاعی
تئاتر دوست
تئاتر رو
تئاتری
تئاتری بودن
تئودور درایزر
تئودور روزولت
تئودولیت
تئوری
تئوری و نظری
تئوریسین
تئوریک
تب
تب آفتی
تب آور
تب استخوانی
تب بازگشتی
تب بر
تب برفکی
تب جنگل
تب دار
تب دارانه
تب داشتن
تب دق
تب دنگی
تب راجع
تب راجعه
تب ربع
تب روماتیسم
تب زا
تب زرد
تب سنج
تب سیاه آب
تب عرق گز
تب گونه
تب گیر
تب لازم
تب مالاریا
تب مالت
تب مانند
تب نوبه
تب و تاب
تب و تاب داشتن
تب و تاب عشق
تب و لرز
تب یازه
تب یونجه
تبادر
تبادل
تبادل آتش
تبادل افکار
تبادل پذیر
تبادل خبر کردن
تبادل صدا
تبادل کردن
تبادل مکرر
تبادل نظر
تبادل نظر کردن
تبادلی
تبار
تبار مانند
تبار نامه
تباردیس شدن
تباردیسی
تبارک
تبارگماری
تبارنامه شناسی
تباری
تباشیر
تباعد
تبانی
تبانی آمیز
تبانی در قیمت گذاری
تبانی کار فرما و سران اتحادیه
تبانی کردن
تبانی کردن در مسابقه
تبانی کننده
تبانی گر
تباه
تباه سازی
تباه شدگی
تباه شدن
تباه شدن از شدت علاقه
تباه شدن تدریجی
تباه کردن
تباه کردن با توطئه پنهانی
تباه کردن تدریجی
تباه کننده
تباه گری کردن
تباهان
تباهانیدن
تباهش
تباهکار
تباهگر
تباهگری
تباهی
تباهی آور
تباهی روحی و فکری
تباهی ناپذیر
تباهی ناپذیری
تباهیدن تدریجی
تباین
تباین داشتن
تبت
تبتی
تبحر
تبحر داشتن
تبحر در دریانوردی
تبحر موسیقیایی
تبخال
تبخال دار
تبخال ساده
تبختر
تبخیر
تبخیر شدن
تبخیر کردن
تبخیرکننده
تبدیل
تبدیل آهن به طلا
تبدیل به اتم کردن
تبدیل به استخوان شدن
تبدیل به استخوان کردن
تبدیل به اسید شدن
تبدیل به اسید کردن
تبدیل به امولسیون کردن
تبدیل به بت کردن
تبدیل به پودر کردن
تبدیل به پول نقد کردن
تبدیل به حلقه کردن
تبدیل به خامه کردن
تبدیل به دستگاه متری
تبدیل به رسوم و شعایرکردن
تبدیل به رمان کردن
تبدیل به زغال شدن
تبدیل به زغال کردن
تبدیل به ژلاتین شدن
تبدیل به ژله شدن
تبدیل به ژله کردن
تبدیل به سازگان متری کردن
تبدیل به سرمایه کردن
تبدیل به سنگ کردن
تبدیل به شکر شدن
تبدیل به شکر کردن
تبدیل به شیشه کردن
تبدیل به صحیح کردن
تبدیل به قرضه مستمر کردن
تبدیل به قلیا کردن
تبدیل به کارامل کردن
تبدیل به کربن شدن
تبدیل به کربن کردن
تبدیل به کربنات کردن
تبدیل به کیسه کردن
تبدیل به گاز کردن
تبدیل به گرد کردن
تبدیل به ماده فرار کردن
تبدیل به ماده فرارشدن
تبدیل به مایع کردن
تبدیل به نظام دیوان سالاری کردن
تبدیل به نقدینه کردن
تبدیل به نمد شدن
تبدیل به نمد کردن
تبدیل به نیترات کردن
تبدیل به وام دراز مدت و بهره دار کردن
تبدیل به هسته شدن
تبدیل به هسته کردن
تبدیل پذیری
تبدیل شدن
تبدیل شدن بخار به آب
تبدیل شدن بخار به برف
تبدیل شدن به
تبدیل شدن به مایع
تبدیل شده به خدا
تبدیل شونده به رشته های چسبناک
تبدیل ظاهر به منظور پنهان سازی هویت
تبدیل عکس به گراور
تبدیل کردن
تبدیل کردن جسم به گاز بدون میعان
تبدیل کردن زمین باتلاقی به زمین خوب
تبدیل کننده
تبدیل کننده برق متناوب به برق مستقیم
تبدیل ناپذیر به مسکوک
تبذیر
تبر
تبر خون
تبر دار
تبر دسته بلند
تبر زد
تبر زدن
تبرئه
تبرئه شدن
تبرئه کردن
تبرچه
تبردوسر
تبرزین
تبرزین دسته بلند
تبرزین سرخپوستان
تبرع
تبرعا
تبرک
تبرک کردن
‹
1
2
3
4
5
6
7
8
9
10
...
21
22
›
لغات تصادفی
اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!
tie
sheep
horse
road
fish
bucket
chip
can
leg
ice
skiing
bullet
square
back
board
bush
gold
return