جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.
امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن
فهرست
فهرست
ورود یا ثبتنام
دیکشنری
مترجم
AI
نرمافزارها
نرمافزار اندروید
مشاهده
نرمافزار آیاواس
مشاهده
افزونهی کروم
مشاهده
راهنما
تماس با ما
دربارهی ما
خرید اشتراک
وبلاگ
لغات من
الف
ب
پ
ت
ث
ج
چ
ح
خ
د
ذ
ر
ز
ژ
س
ش
ص
ض
ط
ظ
ع
غ
ف
ق
ک
گ
ل
م
ن
و
ه
ی
لیست الفبای فارسی: حرف "خ" (صفحه 9)
خواندن اعداد
خواندن با دقت
خواندن با صدای بلند
خواندن با هم
خواندن به دقت
خواندن به سوی خود
خواندن دقیق
خواندنی
خوانده
خوانش
خوانش پریش
خوانش پریشی
خوانشگاه
خوانندگان
خوانندگان چهارگانه
خوانندگان کتاب
خواننده
خواننده آوازهای محلی
خواننده اول اپرا
خواننده باس
خواننده زن
خواننده کر پسر
خواننده کنترتنور
خواننده ماهر
خواننده ی باس
خوانین
خواه
خواه ...
خواه ناخواه
خواه و نا خواه
خواه و ناخواه
خواهان
خواهان بودن
خواهان ساز
خواهان سازی
خواهان شدن
خواهان کردن
خواهان موفقیت کسی
خواهانی
خواهد
خواهد -
خواهر
خواهر اندر
خواهر خوانده
خواهر روحانی
خواهر سلطان
خواهر ناتنی
خواهران برونته
خواهرانه
خواهرزاده
خواهرزن
خواهرشوهر
خواهروار
خواهری
خواهش
خواهش کردن
خواهش کردن از
خواهش کردن با فروتنی
خواهش میکنم
خواهشمند بودن
خواهکار همیشگی
خواهکاره
خواهکاری
خواهم
خواهم-
خواهند-
خواهی
خواهی نخواهی
خواهی-
خواهیم -
خوب
خوب آموخته
خوب است
خوب افتادن در عکس
خوب انتخاب شده
خوب انجام شده
خوب باقی مانده علی رغم سالخوردگی
خوب برای سلامتی
خوب برای عکاسی
خوب بسته بندی کردن
خوب بودن آب و هوا
خوب به هم جفت شدن دندان ها
خوب تلقی کردن
خوب جا دادن
خوب جفت شدن دندان ها
خوب حفظ شده علی رغم سالخوردگی
خوب رفتار کردن
خوب ریز شده
خوب زیستن
خوب ساخت
خوب ساخته شده
خوب سیرت
خوب شدن
خوب صورت
خوب کار
خوب کردکه رفت
خوب کردن
خوب کردن دید
خوب لباس پوشیدن
خوب مبلمان شده
خوب منظر
خوب مواظبت کردن
خوب نگهداری شده
خوب و بد قاتی
خوب و پردوام
خوب و دلپسند
خوب-
خوبان
خوبترین
خوبرو
خوبروی
خوبی
خوبی کردن
خوبیت
خوبیت داشتن
خوپذیر
خوچه
خود
خود آگاه
خود آموخته
خود استوار
خود استواری
خود انجام
خود انگاره
خود انگاشتی
خود انگیختگی
خود ایمنی
خود برانداز
خود براندازانه
خود برتر انگاری
خود برتر بینی
خود برتر پندار
خود بزرگ بین
خود بزرگ بینی
خود بزرگ دانی
خود بساز
خود به خود
خود بیمار انگار
خود بیمار انگاری
خود پدافند
خود تابی
خود جازنی
خود جاویدساز
خود جنبا
خود جنبایی
خود جنبی
خود خرسند
خود خودم
خود دوستی
خود را آماده کردن
خود را با محیط جور کردن
خود را باختن
خود را بالا کشیدن از
خود را بر خاک افکندن
خود را به جای دیگری جا زدن
خود را به خاک افکندن
خود را به کوچه علی چپ زدن
خود را به ناخوشی زدن
خود را به... زدن
خود را پایین آوردن
خود را پست و حقیر کردن
خود را پست و خفیف کردن
خود را تحمیل کردن
خود را جا زدن
خود را جا کردن
خود را جمع کردن
خود را خفیف کردن
خود را خوار کردن
خود را در موقعیت مساعد قرار دادن
خود را سرگرم کردن
خود را شستن
خود را عقب کشیدن
خود را کشاندن
خود را کنار کشیدن
خود را کوچک کردن
خود را گرفتن
خود را گم کردن
خود را منفجر کردن
خود را وادار کردن
خود را همتراز مادون خود کردن
خود رنگ
خود ساز
خود سازمانی
خود شیدا
خود فروش
خود فروشی
خود فروشی کردن
خود کرد
خود کشته
خود کوب
خود کوچک بینی
خود گرایی
خود گروی
خود گزیده
خود گزین
خود گفته
خود گول زننده
خود ما
خود مداری
خود مرکز
خود مرکزی
خود مهم شماری
خود نوشت
خود وابستگی
خود وزن
خود ویرانگر
خود ویرانگرانه
خودآئینانه
خودآئینی
خودآرا
خودآرایی
خودآرایی بیش از حد
خودآرایی کردن
خودآرایی کردن با دقت زیاد
خودآزمایی
خودآغاز
خودآگاهانه
خودآگاهی
خودآموز
خودآموز فرانسه
خودآیند
خودآیندی
خوداتکا
خودانگیخته
خودانگیز
خودانگیزانه
خودایستا
خودایستایی
خودایمن
خودباش
خودباشانه
خودباشی
خودباوری
خودبخود
خودبخود شروع شونده
خودبخودی
خودبزرگ بین
خودبزرگ شمار
خودبسنده
خودبه خود
خودبیانی
خودبین
خودبینی
خودپرداز
خودپرست
خودپرستانه
خودپرستی
خودپرواری
خودپرواز
خودپسند
خودپسندانه
خودپسندی
خودپناه
خودپناهی
خودپوش
خودپیدا
خودپیشاوری
خودپیشران
خودت
خودت را
خودتان
خودتان را
خودتباهی
خودتلقینی
خودجاکن
خودجوش
خودجوشی
خودچسب
خودخواسته
خودخوانده
خودخواه
خودخواه و مزور
خودخواهانه
خودخواهی
خودخور
خودخوری
خودخوری کردن
خوددار
خوددارانه
خودداری
خودداری کامل از صرف مشروبات الکلی
خودداری کردن
خودداری کردن از کار
خودداری کننده از قضاوت
خوددلسوزی
خودرای
خودرایی
خودرو
خودرو دارای تختخواب
خودرو دسته نوازندگان در رژه و کارناوال ها
خودرو زرهی
خودرو سواری
خودروسازی
خودروی
خودزا
خودزاوری
خودزندگی نامه
خودزیستنامه
خودساخته
خودسالاری
‹
1
2
3
4
5
6
7
8
9
10
11
12
›
لغات تصادفی
اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!
tie
sheep
horse
road
fish
bucket
chip
can
leg
ice
skiing
bullet
square
back
board
bush
gold
return