جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.
امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن
فهرست
فهرست
ورود یا ثبتنام
دیکشنری
مترجم
AI
نرمافزارها
نرمافزار اندروید
مشاهده
نرمافزار آیاواس
مشاهده
افزونهی کروم
مشاهده
راهنما
تماس با ما
دربارهی ما
خرید اشتراک
وبلاگ
لغات من
الف
ب
پ
ت
ث
ج
چ
ح
خ
د
ذ
ر
ز
ژ
س
ش
ص
ض
ط
ظ
ع
غ
ف
ق
ک
گ
ل
م
ن
و
ه
ی
لیست الفبای فارسی: حرف "ز" (صفحه 8)
زیرقول خودزدن
زیرک
زیرک و محتاط
زیرکار
زیرکار جاده و راه آهن
زیرکانه
زیرکانه و زبردستانه
زیرکن
زیرکونیم
زیرکی
زیرگرفتن
زیرگلدانی
زیرگوشی
زیرگونه
زیرلب حرف زدن
زیرلب خندیدن
زیرلب گفتن
زیرلبی شکایت کردن
زیرلبی گفتن
زیرمایه
زیرمجموعه
زیرمقیاس قانونی
زیرمقیاس معمول
زیرمهارفرقه بخصوص
زیرنظر فرقه بخصوص
زیرنظر گیری
زیرنما
زیرنوشت
زیرنویس
زیرنویس افزودن به
زیرنویس تهیه کردن
زیرنویس دادن در فیلم
زیرنویس فیلم
زیروبمی صدا
زیرورو کردن
زیرورو کردن برای یافتن
زیروگرافی
زیره
زیره سبز
زیره سفید
زیره سیاه
زیری
زیری و گوشخراشی صدا
زیرین
زیرینه
زیست
زیست -
زیست آور
زیست بخش
زیست بوم
زیست بوم جانور و گیاه
زیست بوم شناختی
زیست بوم شناس
زیست بوم شناسی
زیست بوم کشی
زیست بوم گرای
زیست بوم گرایی
زیست بومی
زیست بیزاری
زیست پذیر
زیست پذیری
زیست پرگیر
زیست پرگیری
زیست چرخه
زیست چشمداشت
زیست چند گونی
زیست خواست
زیست دروایه
زیست راه
زیست زمان
زیست سان
زیست شادی
زیست شناختی
زیست شناس
زیست شناسی
زیست شناسی فضایی
زیست شیمی
زیست شیمی دان
زیست شیوه
زیست فروپاش
زیست فیزیک
زیست فیزیک دان
زیست فیزیکی
زیست کردن
زیست کردن در
زیست کره
زیست کنندگان
زیست کننده در چوب
زیست کننده در دوران ویکتوریا
زیست کننده در محل کار
زیست کننده در نزدیک دریا
زیست گاز
زیست مایه
زیست مهاری
زیست نامه
زیست نامه نگار
زیست نما
زیستا
زیستائی
زیستار شناختی
زیستارشناسی
زیستگاه
زیستگاه جانور و گیاه
زیستگاه دورافتاده
زیستگاه مردگان نیک رفتار
زیستگردار
زیستن
زیستن در
زیستنامه
زیستی
زیغ الشمس
زیف
زیگ
زیگ زاگ رفتن
زیگزاگ
زیگزاگ بریدن
زیگوت
زیل
زیلو
زیلوفون
زیما
زیمایه
زیمبابوه
زین
زین العابدین
زین بر داشتن از
زین پوش
زین ساز
زین سازی
زین کردن
زین کردن و سوار شدن
زین و برگ اسب
زینت
زینت بخش بودن
زینت دادن
زینت شده با پولک و منجوق
زینت کردن باحروف الفبا
زینت گل مانند
زینتی
زینه
زینه بندی
زینه بندی کردن
زینه سنج
زینه شدن
زینه کردن
زینه نما
زینه های فرازین
زینهار
زینهاردار
زینهارگری کردن در بازرگانی و قمار
زینیا
زیواچه
زیور
زیور برای چشم بد
زیور برای دفع بلا
زیورآلات
زیورآلات ارزان
زیورآلات بدلی
زیورآلات قلابی
زیورها
زیوه
زیوه شناس
زیوه شناسی
‹
1
2
3
4
5
6
7
8
›
لغات تصادفی
اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!
tie
sheep
horse
road
fish
bucket
chip
can
leg
ice
skiing
bullet
square
back
board
bush
gold
return