جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.
امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن
فهرست
فهرست
ورود یا ثبتنام
دیکشنری
مترجم
AI
نرمافزارها
نرمافزار اندروید
مشاهده
نرمافزار آیاواس
مشاهده
افزونهی کروم
مشاهده
راهنما
تماس با ما
دربارهی ما
خرید اشتراک
وبلاگ
لغات من
الف
ب
پ
ت
ث
ج
چ
ح
خ
د
ذ
ر
ز
ژ
س
ش
ص
ض
ط
ظ
ع
غ
ف
ق
ک
گ
ل
م
ن
و
ه
ی
لیست الفبای فارسی: حرف "ع" (صفحه 7)
عمل وحشیانه
عمل وقاحت آمیز
عمل هدیه دادن
عمل هم زدن
عمل هم کشیدن چشمان
عملا
عملا امتحان کردن
عملا بی سواد
عملکرد
عملکرد ماشین
عملکردی
عملگی
عملگی کردن
عمله
عمله ها
عملی
عملی بودن
عملیات
عملیات آکروباتیک هواپیما و پرواز
عملیات اکتشافی
عملیات تخریبی
عملیات جنگی
عملیات چشمگیر
عملیات ضد شورش
عملیات طرح ریزی شده
عملیات قهرمانی
عملیات نظامی
عملیاتی
عملیگری
عمو
عمواقلی
عمود
عمود بر درازای کشتی
عمود بودگی
عمودا
عمودی
عموزاده
عموم
عموما
عمومانند
عمومی
عمومی کردن
عمومی کردن برای رفع تبعیض
عمومیت
عمومیت دادن
عموی هلندی
عمه
عمه زاده
عمید
عمیق
عمیق شدن
عمیق کردن
عمیق گود
عمیق و پرطنین
عمیقا
عمیقا در
عمیقا درگیر
عمیم
عن
عن دماغ
عن دماغ بالاکشی
عن قریب
عن کردن
عنا
عناب
عناد
عنادآمیز
عنان
عنان اسب را به دست گرفتن
عنان تافتن
عنان در دست گرفتن
عنان گسیختگی
عنان گسیخته
عنانت
عناوین
عنایت
عنایت الله
عنایت خداوند
عنایت کردن
عنبر
عنبر بوی
عنبر سائل
عنبرچه
عنبرسایل
عنبرماهی
عنبرنصارا
عنبری
عنبرینه
عنبی
عنبیه
عنتر
عندالحاجت
عنداللزوم
عندالله
عندالمطالبه
عنزوجدیین
عنصر
عنصر سازنده
عنصر غیرآلی
عنصر نامطلوب
عنصر نامطلوب از نظر کشور میزبان
عنصری
عنصل
عنعنات
عنف
عنف زور
عنفا
عنفوان
عنق
عنقا
عنقود
عنکبوت
عنکبوت مانند
عنکبوتی
عنکبوتیان
عنکبوتیه
عنن
عنوان
عنوان احترام آمیز اسپانیایی
عنوان اشرافی
عنوان اشرفی
عنوان افتخاری
عنوان برخی از سران مافیا
عنوان برخی روحانیون مسیحی
عنوان بندی
عنوان پاپ اعظم
عنوان تجارتی
عنوان تهیه کردن
عنوان حاکی از جاه و مقام
عنوان حکمرانان مغول
عنوان دادن
عنوان درجه داران در نیروی دریایی
عنوان درشت مقاله در روزنامه
عنوان دهنده
عنوان سرمقاله روزنامه
عنوان شدن
عنوان عوضی بکار بردن
عنوان فرعی
عنوان قهرمانی
عنوان کردن
عنوان لرد
عنوان مقاله
عنوان مقاله روزنامه
عنوان ولیعهد انگلیس
عنوان ها
عنوانی
عنیف
عنین
عوا
عوار
عوارض
عوارض اضافی
عوارض پل
عوارض تلفن به محل دور
عوارض جاده
عوارض دریافتی دولت
عوارض طبیعی زمین
عواریه
عواطف
عوام
عوام الناس
عوام پسند
عوام پسند کردن
عوام پسندسازی
عوام پسندکننده
عوام فریب
عوام فریبانه
عوام فریبی
عوام فریبی کردن
عوامانه
عوامل
عوامل اساسی
عوامل اقتصادی
عوامل مکانیکی
عوان
عواید
عوج بند در کشتی گیری
عود
عود صلیب
عود کردن
عود کردن بیماری
عود نواز
عودالصلیب
عودبرگشت
عودت
عودت دادن
عودزن
عودساز
عور
عورآمدن
عورت
عورت نما
عورت نمائی
عورت نمایی
عوض
عوض بدل کردن
عوض دادن
عوض شدن
عوض شدن به طور کامل
عوض کردن
عوض کردن آهنگ صدا
عوض کردن به طور ناگهانی
عوض کردن به طورکامل
عوض کردن ترتیب چیزی
عوض کردن جای اکسان
عوض کردن جزئیات
عوض کردن جهت
عوض کردن دنده
عوض کردن روال کار به طور ناگهانی
عوض کردن ناگهانی جهت
عوض کردن هوا
عوض کردنی
عوض نشدنی
عوض نگهبان
عوض و بدل سازی
عوض و بدل کردن
عوضی
عوضی انجام دادن
عوضی تعبیرکردن
عوضی تفسیر کردن
عوضی چاپ کردن
عوضی درک کردن
عوضی ذکر کردن تاریخ یک رویداد
عوضی شمردن
عوضی شنیدن
عوضی صدا زدن
عوضی فهمیدن
عوضی گرفتن
عوضی گرفته اید
عوضی گزارش دادن
عوضی نمایاندن
عوضین
عوعو
عوعو کردن
عون
عهد
عهد برنز
عهد بستن
عهد حجر
عهد دقیانوسی
عهد عتیق
عهد کردن
عهد کهن
عهد مسیحیت
عهد مفرغ
عهدشکن
عهدشکنی
عهدشکنی کردن
عهدشکنی کردن در امور عشقی
عهدنامه
عهده
عهده بانک ملی
عهده دار
عهده دارشدن
عهده داری
عهدی
عیادت
عیادت کردن
عیادت کننده
عیاذ
عیار
عیار زدن
عیار نشان دادن
عیاران
عیارگرفتن
عیارگیر
عیارگیری کردن
عیاروار
عیاری
عیاش
عیاشی
عیاشی کردن
عیاشی کردن با سر و صدا
عیاشی و بزن و بکوب
عیاشی و پایکوبی کردن
عیاشی و خوش گذرانی
عیاشی و میگساری چندنفره همراه با اعمال جنسی
عیال
عیال پرست
عیال مند
عیال وار
عیان
عیان آشکار
عیان شدن
عیان کردن
عیب
عیب است
عیب پوش
عیب پوشی
عیب پوشی کردن
عیب جزئی
عیب جو
عیب جویانه
عیب جویی
عیب جویی شدید
عیب جویی کردن
عیب دار
عیب زدایی کردن
عیب شخصیتی
عیب کردن
‹
1
2
3
4
5
6
7
8
›
لغات تصادفی
اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!
جعبه خزانه
جفت و جور کردن واقعیت
جلسه ارتباط با مردگان
جلسه محاوره
جلسه گفت و شنود
جلوس کردن
جلوه خود نمایانه
جمنده
جنباندن ناگهانی
جنبش مدرسی
جنبه سود جویی دادن به
جنتیانا
جنجال آمیزی
جنوبگانی
جنگار
جنگپرواز
جهانگیرانه
جهشمند
جهش دادن
جهندگی داشتن
جواب دادنی
جواب قبول
جواهر کم بها
جودوسری
جور شده با خیاطی
جوراجور کردن
جوزغه
جوهر پس دادن
جوهرعصیرمعده
جوهرکرم
جکش خور
جگردیس
جیک جیک مانند